واژههای «انقلاب» و «انقلابی» بهخودیخود نه مثبتند و نه منفی، نه خوبند و نه بد، نه زشتند و نه زیبا. انقلاب اگر بهجا باشد رویدادی پر از خیر و برکت است و اگر نابجا، پر از شر و نکبت. هرچند از «انقلاب» تعریفها و برداشتهای متفاوتی در دست است، در مجموع معنای روشنی دارد، بهطوریکه وقتی از آن صحبت میکنیم میدانیم از چه حرف میزنیم و در نتیجهی این مفاهمه است که گفتگو میسر میشود. «انقلاب» هر معنایی داشته باشد، قطعاً به معنای حمایت بیچندوچون و بیحدوحصر از نظام حاکم نیست و «انقلابی» به هر که بگویند به توجیهگران و خطاپوشان و ثناگویان حکومت مستقر نمیگویند.
در تاریخ جمهوری اسلامی ما با انقلابی در معنای «انقلاب» مواجه شدهایم، بهطوریکه طرفداران حکومت و آنهایی که حفظ نظام را اوجب واجبات میدانند «انقلابی»، و آنهایی که به دنبال انقلاب و براندازی نظامند را «ضد انقلاب» میخوانند!
با این همه، در میان هواداران نظام موجود، تکچهرههایی هم هستند که بهنظرم مجازیم صفت «انقلابی» را به آنها نسبت دهیم. آنها کسانیاند که با وجود گذشت حدود چهل سال از انقلاب اسلامیِ سال ۵۷، هنوز گویی انقلاب را پیروزشده نمیبینند و کماکان در حال مبارزه برای پیروزی انقلابند.
نه اینکه بخواهم از استادم تعریف کنم، که نه او به تعریف من محتاج است و نه من به تعریف از او، ولی یکی از این انقلابیهای طرفدار نظام بیگمان سعید زیباکلام است. اگر میخواهید حرفهای یک انقلابی واقعی را بشنوید، پیشنهاد میکنم گفتگوی اخیر او را ببینید.