«هرآنچه سخت و استوار است دود می‌شود و به هوا می‌رود»

ساخت وبلاگ

از مرگ سید ابراهیم رئیسی نه خوشحال شدم و نه ناراحت. ناراحت که لابد معلوم است چرا نشدم؛ خوشحال هم نشدم: این چند ساعتی که اخبار را دنبال می‌کردم، سعدی مدام در گوشم می‌خواند:

ای دوست بر جنازه‌ی دشمن چو بگذری
شادی مکن که با تو هم این ماجرا رود

و من هم گوش کردم، ولی به‌شکل غیر منتظره‌ای امیدوار شده‌ام. امیدم به این نیست که انتخابات معناداری برگزار شود و نتیجه‌ی رأی مردم رئیس جمهور شود؛ این‌قدرها دیگر خام نیستم. به این هم امیدی ندارم که مرگ رئیس جمهور خللی در نظام قدرت حکومت بکند. آن مرحوم آن‌قدرها کاره‌ای نبود که بود و نبودش این‌قدرها تفاوتی ایجاد بکند. راستش به این امیدوار شده‌ام که خدا ما مردم ایران را به‌حال خود رها نکرده. به این‌که دیدم هنوز دستی بالای دست کسانی که به ما رحم نمی‌کنند هست. به این‌که رشته‌های سال‌ها برنامه‌ریزی و مهندسیِ قلدرانه و دقیق‌شان به‌همین سادگی پنبه شد. به این‌که عزم‌هایشان فسخ و همت‌هایشان نقض شد. از نظر من، مرگ رئیسی نور بالایی بود از ناکجا برای مردمی که سال‌ها در این جاده‌ی پیچ‌درپیچ صعب‌العبور لغزنده‌ی تاریک می‌راندند و گاه می‌اندیشیدند که صدای جیغ و جزع‌شان جز به گرگ‌های درنده‌ی کنار جاده نخواهد رسید. 

در طلب...
ما را در سایت در طلب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8khialedast7 بازدید : 9 تاريخ : شنبه 5 خرداد 1403 ساعت: 18:13